loading...

روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ... S҉A҉H҉A҉R҉ سلام دیروز بعد سحر به مامانم گفتم قبل اینکه بخوابه گوشیش و آلارم کنه و بزاره رو ساعت نه که کلاس داشتم ولی یادش رفته بود و م...

بازدید : 584
سه شنبه 15 ارديبهشت 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

سلام

دیروز بعد سحر به مامانم گفتم قبل اینکه بخوابه گوشیش و آلارم کنه و بزاره رو ساعت نه که کلاس داشتم ولی یادش رفته بود و من خوشگل تا12 خوابیدم

بعد بابام اومد گف وای بدو بیا ببین چی درومدهههه

رفتم دیدم ته حیاط خود بخود شقایق درومدههههه دیگه داشتم پر درمیاوردم از خوشیییییییی دوییدم ونس قرمزم و پوشیدم و باهاشون عکس گرفتم و ساعت دو مباحث داشتم نتمون بازی دراورد که اصلا نفهمیدم چ شد

بعد نا نداشتم حتی پاشم نماز بخونم خوابیدم یعنی در اصل بیهوش شدم تا هشت و بیس دقیقه که یه رب به اذان بود پاشدم و افطار کردم

بعد افطار ،کلاس زبان که صبح خواب موندم و دیدم و احساس و ادراکم حسش نبود بشینم شرکت کنم کلاس جلسات قبلش و

دیگه همین

فردا( امروز ) هم که هشت و نیم فلسفه اسلامی‌و ده احساس و ادراک دارم

بعدم یه کلر مهم نیمه تمام دارم که فقط فردا فرصت دارم انجامش بدم

همین

دلیل خاموش بودن و سکوتتونم بگید بدونیم:/

شب و روزتون بخیر❤

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 148
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 289
  • بازدید ماه : 313
  • بازدید سال : 1733
  • بازدید کلی : 47764
  • کدهای اختصاصی